مدیریت و جامعه شناسی

مدیریت

اصول ومبانی مدیریت

 

اقتدار قانونی و عقلانی. این نوع اقتدار به سمتی اختصاص دارد که یک فرد متصدی آن است و تا زمانی که شخص سمت خاصی را به عهده دارد ، در اختیارش قرار دارد.

اقتدار سنتی. این اقتدار بر این باور استوار است که شیوه های سنتی واگذاری قدرت ، جنبه ای مقدس دارند. اقتدار سنتی هم به فردی که یک سمت را بر عهده دارد و هم به سمت او ، اختصاص دارد.

اقتدار فرهمندانه . این نوع اقتدار از ویژگیهای شخصیتی و نفوذ شخصی فرد سر چشمه می کیرد . این افراد خاصی که برای تو ده های مردم جاذبه ویژه ای دارند، صاحب اقتدار فرهمندانه به شمار می آیند.

گروه ذینفع به تعدادی از افراد ( یا سازمانها ) کفته می شود که هدف مشترکی دارند و از راههای سیاسی اعمال نفوذ می کنند تا به هدفشان برسند. این گروهها به نمایندگان مردم و مقامهای دولتی از طریق گوناگون فشار می دهند و هدفهایشان را پیوسته به آنها گوشزد می کنند.

قدرت بالفعل قدرتی است که با زور اعمال نفوذ و یا اقتدار قانونی ، می توان آن را در زمان حال بر دیگران اعمال کرد . قدرت بالقوه قدرتی است که برای اعمال نفوذ بر رفتار و اعمال دیگران ، می توان در آینده به کارش بر. سر چشمه های قدرت یک فرد می توانند ماهیتی اقتصادی ، سیاسی یا اجتماعی داشته باشند.

قدرت سازمانی

سازمانهای بزرگ به خاطر هماهنگی سطح بالایی که در فعالیتهای تعداد زیادی از مردم پدید می آورند ، از قدرت ویژه ای برخوردارند. این سازمانها به خاطر برخورداری از این هماهنگی ، قدرت عظیمی را می توانند بسیج کنند. سازمانهای بزرگ بودجه کافی برای تشکیل گروههای فشار موثر و بیان پیامهایشان از طریق رسانه های همگانی دارند و از این طریق رسانه های همگانی دارند و از این طریق می توانند آدمهای گوناگون و انبوهی را به پشتیبانی و هواداری از هدفهایشان بر انگیزانند.

منابع و مآخذ :

در آمدی به جامعه شناسی ترجمه محسن ثلاثی نویسنده بروس کوئن

جامعه شناسی قشر بندی و نا برابری اجتماعی نویسنده ملوئن تامین ترجمه دکتر عبدالحسین نیک گهر

هنجارها (Norms ) :

هنجار واژه ای است که برای کلمه norm به کار برده می شود ، نرم در اصطلاح لاتین و یونانی به معنی مقیاس و گونیاست با این مفهوم که هر جزئی که بخواهد در یک شبکه کلی قرار گیرد باید با آن شبکه متناسب و قیاسش با آن هماهنگ باشد. واژه نرمال در شیمی به معنای معمولی یا عادی است. در آمار هم منحنی نرمال بیان کننده یک توزیع فراوانی متناسب است.

با این حال می توان گفت در جامعه شناسی نرم به معنای :

1.      مقیاس و قاعده برای رفتار

2.      تنظیم روابطی که اکثریت از آن پیروی می کنند و عدم رعایت از آن مجازات در پی دارد.

واژه هنجار در زبان فارسی به معنی راه ، روش ، راه راست ، جاده ، طرز و قاعده (عمید ، فارسی) و همچنین در فرهنگ معین به معنی قانون ، روش ، رفتار و . . . آمده است.

هنجار (Norm) یک قاعده رفتاری است که مشخص می کند مردم در شرایط معینی چگونه رفتاری باید داشته باشند. فایده این استاندارد رفتاری آنست که به بقای الگوهای روابط متقابل اجتماعی و شیوه های انجام امور کمک می کند. هنجارها از این بابت بر ارزشها و گرایشهای اجتماعی اثر می گذارند تجویز کننده و در عین حال نهی کننده رفتارها هستند. هر فرهنگ ، پاره فرهنگ و یا هر گروه دارای هنجارهایی است که بر آن حاکم است ؛ و از این طریق رفتارهای متناسب را تعیین می کند. قوانین ، طرز لباس پوشیدن ، مقررات اداری ، برنامه تحصیلی ، قواعد ورزشها و بازیها ، همه گونه هائی از هنجارهای اجتماعی هستند.

«ویلیام گراهام سمنر» از اولین جامعه شناسانی است که دست به طبقه بندی هنجارها زده است :

1.      شیوه های قومی ، که عبارتند از عادات یا روشهای سنتی انجام کارها.

2.      رسوم اجتماعی ، که رویه های کرداری ضروری هستند و برای رفاه جامعه لازم شمرده می شوند.

3.      قوانین که هنجارهائی هستند که توسط مقامات دولتی برقرار می شوند و به علت ضمانت اجرائی که واجدند دارای مشروعیت قانونی هستند.

هنجارها به چند صورت نمایان می شوند :

هنجارها به چهار صورت زیر نمایان می شوند : ارزشها (احساسات ریشه دار مشترک در میان اعضای یک جامعه) ، آداب و رسوم (شیوه های عملکرد مرسوم و خو کرده) ، عرفها (آداب و رسوم مهمتری که دلالتهای مهم شایست و ناشایست دارند) ، و قوانین (عرفهای مهمتری که با تهدید مجازات قانونی اعمال می شوند).

هنجارها به چند دسته تقسیم می شوند :

هنجارها یا تحذیری اند و یا تجویزی. هنجارهای تحذیری کاری را که شخص نباید بکند ، مشخص
می کنند و هنجارهای تجویزی آن کارهایی را که شخص باید انجام دهد ، تعیین می کنند.

مثال 1. ما در مجلس عروسی به جای لباس راحت معمولی از لباس آراسته استفاده می کنیم ، زیرا معتقدیم که این کار درستتر است و نیز از این می ترسیم که اگر هنجار را رعایت نکنیم ، مورد تمسخر و عدم تأیید دیگران قرار گیریم. شاید در روزهای گرم تابستان برای ما راحتتر باشد که نیمه لخت به خیابان برویم ، ولی این کار را نمی کنیم چون که می ترسیم با ریشخند دیگران و یا توقیف پلیس روبرو شویم.

ویژگی های هنجار :

1.      هنجار ، استاندارد شرایط است و صرفاً بخاطر استحکام شرایط وضع می شود.

2.      وجود هنجار در شرایط مختلف به شخص کمک می کند که چگونه در یک وضع خاص رفتار کند، بدون اینکه خود متحمل زحمتی شود.

3.      هنجارها هم خصلت ترغیب کنندگی دارند و هم خصلت تحریم کنندگی ، یعنی دارای دو نوع ویژگی است.

درون ذهنی کردن (ملکه ساختن) هنجارها

آدمها در نتیجه ی یک فراگرد موفق اجتماعی شدن ، هنجارهای یک فرهنگ را ملکه ی ذهنشان می سازند. وقتی هنجارها ملکه ی ذهن فرد می شوند ، او دیگر درباره ی درستی یا نادرستی و یا شایستگی و یا ناشایستگی هنجارها تردیدی روا نمی دارد. در این صورت ، شخص به خودی خود از هنجارها پیروی
می کند و دیگران چه ناظر رفتارش باشند یا نباشند ، بر اثر درون ذهنی شدن هنجارها ، همچنان به رفتار «شایسته ی » اجتماعی ادامه می دهد. انسانها بیشتر بر اثر نظارتهای درونی چون وجدان و نه از ترس غافلگیر شدن در حین انجام رفتار ناشایست ، به هواداری از هنجارهای جاافتاده برانگیخته می شوند. از طریق فراگرد درون ذهنی شدن هنجارها ، بیشتر نظارتهای اجتماعی بر روی افراد ، از درون آنها اعمال
می شوند.

سودمندی هنجار (norm usefulness) :

معمولاً در افراد این احساس وجود دارد که هنجارها حافظ منافع آنهاست و با استفاده از مکانیزم هایی که از این منافع و مصالح حراست می شود و در واقع کارکرد هنجارها برای جامعه سودمند است لذا وجود این دید مثبت نسبت به آنها باعث می شود که افراد به هنجارها گرایش پیدا کنند.

مثال : اگر شخصی به چزاغ قرمز احترام می گذارد بخاطر آنست که احساس می کند که جان او را از خطر حفظ می کند.

سلسله مراتب هنجارها :

هنجارها از نظر الزام و اهمیت یکسان نیستند ، چنان که برخی هنجارها از چنان اهمیت و الزامی برخوردارند که هرگونه سرپیچی و زیرپا گذاشتن آنها با مجازات شدید همراه است. در صورتی که واکنشهای جامعه در رابطه با بعضی هنجار شکنی ها شدید نیست ، به عنوان مثال : «شیوه های قومی از هنجارهایی هستند که عموم مردم آنها را رعایت می کنند اما التزام آنها به شدت رسوم اخلاقی نیست. این الگوهای رفتاری «مطلوب» ارزیابی می شوند ولی ضمانت اجرا همراه نیستند.

به هر حال رتبه و درجه و اهمیت هر هنجاری با سه معیار (شاخص) اندازه گیری می شود : عمومیت ، فشار و ارزش.

 1.       عمومیت (یا میزان پیروی از آن در جامعه) :

برخی هنجارها مختص یک گروه یا یک قوم کوچک یا یک صنف خاص می باشند به عبارتی در جامعه از عمومیت برخوردار نیستند نمونه هنجارهای رایج در بین معماران. در مقابل هنجارهایی وجود دارند که در کل جامعه ساری و جاری هستند «... برخی هنجارهای اجتماعی همه ی افراد را به طور یکسان شامل
می شوند.

2.       فشار اجتماعی (یا میزان ضمانت اجرایی هنجار) :

دومین ملاک ارزیابی هنجار فشار اجتماعی یا میزان ضمانت اجرایی آن رفتار در جامعه است. درواقع بعضی هنجارها از جنبه اجباری و التزامی بیشتری برخوردارند و افکار عمومی شدیداً پشتیبان آنها هستند و ضمانت های اجرائی رسمی و غیررسمی پشت سر آنها قرار گرفته است و در صورت نادیده گرفته شده فرد هنجارشکن مجازات خواهد شد.

3.       ارزش های اجتماعی

ارزشهای اجتماعی یا میزان اهمیتی که جامعه برای یک هنجار قائل است سومین ملاک و معیار ارزش یابی رتبه و درجه اهمیت هنجار است. نیک می دانیم تمامی هنجارهای موجود در جامعه از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند.

تعارض هنجارها

به خاطر عضویت در گروههای گوناگون که ویژگی زندگی در یک جامعه ی صنعتی شهری به شمار
 می آید ، از هر یک از ماها انتظار می رود که با هنجارهای گوناگونی خودمان را تطبیق دهیم ، در حالی که برخی از این هنجارها ممکن است با هنجارهای دیگر تعارض داشته باشند. زمانی که این هنجارها با یکدیگر تعارض پیدا می کنند ، شخص آن هنجارهایی را رعایت می کند که برایش از همه مهمترند و هنجارهای دیگر را به گونه ی موقتی ندیده می گیرد. پس ، حتی زمانی که هنجارها ، ملکه ی ذهن
می شوند ، مواردی پیش می آیند که شخص باید متناسب با موقعیت زمانی و مکانی تشخیص دهد که کدام رفتار برایش شایسته تر است. وقتی چنین موقعیتهایی پیش می آیند ، مکانیسمهای درونی نظارت اجتماعی موقتاً دستخوش آشفتگی می شوند.

 منابع و مآخذ :

1.      مقدمات جامعه شناسی ، دکتر منوچهر محسنی .

2.      در آمدی بر جامعه شناسی ، بروس کوئن ، ترجمه محسن ثلاثی .

3.      فرهنگ فارسی ، محمد معین .

4.      مبانی جامعه شناسی ، عبدالحسین نیک گهر ،

5.      گذری بر جامعه شناسی ، مرتضی رضوی.

 

مفهوم نهاد اجتماعی

نهاد اجتماعی ترجمه ایست از کلمه انگلیسی Social Institution که در مواردی آن را به مؤسسه یا سازمان اجتماعی نیز ترجمه کرده اند.

در زبانهای اروپائی کلمه Institution از ریشه یونانی Instituler بدست آمده که مفهوم آن برقرار کردن ، ساختن و ثابت کردن است. در زبان فرانسه این کلمه به معنی ارگانیسم یا نوعی سازمان اجتماعی است که بطور کلی از نظر قانونی دارای ویژگیهایی است.

تعریف نهاد اجتماعی

نهاد ( Institution) را معمولاً نظامی از تشکیلات ارزشها ، شیوه های قومی ، آداب و رسوم و قوانین
می دانند که نقش آن استقرار رفتارهای مناسب برای ایفای کارکردهای اساسی در یک جامعه است.

هرگاه بخواهیم تعریف مدونی از  نهاد بدست دهیم می توانیم بگوئیم که : نهاد عبارتست از نظام سازمان یافته ای از روابط اجتماعی که در برگیرنده ی برخی از ارزش ها و فرآیندهای مشترک است و برای پاسخگوئی به برخی از نیازهای اساسی جامعه بوجود آمده است.

در جامعه شناسی نهاد اجتماعی مبین واقعیتی است که در جامعه ساخته و یا استقرار یافته است.

انواع نهادهای اجتماعی

تنوع نهادهای اجتماعی مستلزم وجود جامعه ای رشدیافته و غیرهمسان از نظر محتواست. در این حال در جریان اجرای برنامه ها و هدفهای زندگی نوعی جدائی حاصل می شود مانند : زندگی خانوادگی ، آموزش و پرورش ، زندگی اقتصادی ، زندگی سیاسی و غیره . میان جامعه شناسان در تشخیص نیازهای مهم انسان در حیات اجتماعی اتفاق نظر کلی حاصل است.

بسیاری از جامعه شناسان ، جامعه شناسی را علم به نهادهای اجتماعی ، در حقیقت ابواب جامعه شناسی خود را مشخص کرده اند. از بسیاری جهات نهادهای اجتماعی از قدیمی ترین شیوه های نگرش در جامعه شناسی است. امروزه با تخصصی شدن جامعه شناسی این مسأله دیگر به آن شکل مطرح نیست ، چرا که نهادهائی مانند خانواده ، سیاست ، تفریح و غیره هر کدام در شعبه خاصی از جامعه شناسی (جامعه شناسی خانواده ، جامعه شناسی سیاسی ، و جامعه شناسی اوقات فراغت) مورد مطالعه قرار می گیرند.

1.      نهاد خانوادگی نظامی است که به تنظیم ، ثابت کردن و استاندارد کردن روابط جنسی و تولیدمثل انسانی می پردازد.

2.      نهاد آموزش و پرورش اساساً روند منظم اجتماعی شدن است که بنحو غیررسمی در خانه و در محیط کلی فرهنگی انجام می پذیرد.

3.      نهاد اقتصادی حالت متجسم مدلهائی است که از طریق آنها مواد و خدمات تولید می شود.

4.      نهاد سیاسی کارکردش در درجه اول ارضاء نیاز به اداره امور مملکتی و حفظ نظم عمومی در جامعه است.

5.      نهاد مذهبی نقش اساسی اش ارضاء یک نیازمندی اجتماعی مهم انسان ، یعنی در رابطه بودن با خداست. چهره این نهاد در اعتقادات و انجام مراسم مذهبی که افراد آنها را مراعات می کنند ، دیده می شود.

6.      نهاد تفریحی پاسخگوی به نیازمندی انسان در مورد استراحت و آسایش جسمی و روانی است.

ویژگیهای نهادهای اجتماعی چگونه است ؟

بلحاظ نتیجه گیری دقیق تر از نکاتی که در بالا به آنها اشاره شد می توانیم ویژگیهایی عمده نهادهای اجتماعی را بشرح زیر خلاصه کنیم :

1.      نهاد ماندنی و دیر پاست ، و از هنگام تشکیل دارای درجه ای از تداوم است.

2.      از آنجا که نهادها بالنسبه دائمی هستند ، معمولاً تغییرات آنها تدریجی و آرام است و مقاومت آنها در مقایسه با گروههای اجتماعی در مقابل با دگرگونیهای زمانه بیشتر است.

3.      نهادها بطور کلی طرح ریزی نشده هستند ، اما در مقام پاسخ دهی به برخی از نیازهای اساسی عمل می کنند.

4.      نهادها دارای سمبل هایی هستند که برای حفظ وفاداری و پیوستگی اعضاء آن به کار می آیند (مانند بیرق یک کشور یا علامت صلیب برای مسیحیان) .

5.      نهادها دارای قوانین رسمی هستند که از طریق آن ایفای نقشها و رفتارهای اعضاء آن مشخص می شود (مانند سوگند خوردن پزشکان ، سوگند وفاداری نمایندگان مجلس ، و ضابطه های اخلاقی در علم و آموزش و پرورش).

6.      نهادها دارای درجات متفاوتی از ساخت هستند. نهادها را می توان در طیف گسترده ای از ساختهای خشک و خشن ، و یا قابل انعطاف و سست قرار داد.

7.      نهادها در عملکردهای خود کارکردهای متنوعی را عهده دار هستند.

8.      نهادهای مختلف اجتماعی در نظام از وابستگی درونی متقابل با یکدیگر مرتبط هستند.

روابط میان نهادها

برای آنکه جامعه ای کارکرد مؤثری داشته باشد ، نهادهای بنیادی آن باید به گونه ی کارآمد و سازنده ای با هم ارتباط داشته باشند. توازن متناسب و گهگاه ظریفی باید میان نهادهای خانوادگی ، حکومتی ، مذهبی ، اقتصادی و آموزشی برقرار باشد. از آنجا که نهادهای مختلف کارکردهای گوناگونی را انجام می دهند که گهگاه در یکدیگر تداخل پیدا می کنند ، برقراری توازن یاد شده گاه دشوار می گردد. هر چند که نهادهای گوناگون ممکن است بتوانند نیاز مشابهی را برآورده سازند ، اما به هر روی ضرورت دارد که نهاد واحدی بر نهادهای دیگر چیرگی داشته باشد و نفوذ چشمگیری بر نهادهای دیگر اعمال کند.

مثال 1. هم نهاد خانواده و هم نهاد رسمی آموزشی در اجتماعی کردن نوجوان سهیمند. در یک جامعه ی صنعتی نوین ، مدرسه مسئولیت اصلی اجرای کارکرد آموزشی را برعهده دارد. اما در اجتماعات کشاورز روستایی ، خانواده بیشترین نقش را در آموزش دارد ، زیرا این چشمداشت وجود دارد که کودکان روزی مسئولیتهای اداره ی مزرعه ی خانوادگی را برعهده گیرند.

رقابت و همکاری در میان نهادها

نهادهای اجتماعی در چارچوب یک جامعه چنان در هم تنیده اند که نه تنها با یکدیگر کنش متقابل دارند بلکه به صورتهای گوناگون به یکدیگر وابسته و مرتبطند. اما با این همه ، عنصر نیرومندی که از رقابت در میان نهادهای اجتماعی وجود دارد ممکن است در نهایت به تضعیف عنصر یا عناصر سازنده یک نهاد بینجامند.این روح رقابت برای آن وجود دارد که هر نهادی به دلیل انجام انواع کارکردهای ضروری ، ممکن است با نهاد دیگری که کارکرد مشابهی را انجام می دهد ، به رقابت پردازد. در اینجا باید یادآور شد که برخی از نهادها ممکن است نفوذ قابل ملاحظه ای بر نهادهای دیگر داشته باشند.

 منابع و مآخذ :

1.      درآمدی به جامعه شناسی ، بروس کوئن ، ترجمه محسن ثلاثی .

2.      جامعه شناسی عمومی ، دکتر منوچهر محسنی .

3.      مقدمات جامعه شناسی ، دکتر منوچهر محسنی.

 تحرک اجتماعی

تعریف

اصطلاح تحرک اجتماعی به حرکت افراد از یک منزلت اجتماعی به منزلت دیگر اطلاق می شود. آدمها ممکن است به منزلت پایین یا بالا تحرک یابند و یا در یک سطح منزلتی از یک شغل به شغل دیگر انتقال پیدا کنند.

 چرا باید تحرک اجتماعی را مورد بررسی قرار داد ؟

جامعه شناسان می خواهند بدانند که چگونه عوامل گوناگون اجتماعی در تحرک اجتماعی گروهها یا افراد نقش بازی می کنند . از این گذشته ، آنها می خواهند شدت و ضعف این تحرک را در جوامع گوناگون مورد بررسی قرار دهند.

مثال 1 : عوامل مختلفی در میزان تحرک اجتماعی یک جامعه ی معین نقش بازی می کنند. میزان تحصیلات ، جنسیت ، نژاد و شغل پدر از جمله ی این عواملند. میزان تحرک در جوامع صنعتی پیشرفته بسیار بیشتر از جوامع روستایی توسعه نیافته است.

 انواع تحرک

جامعه شناسان چهار نوع تحرک اجتماعی را تشخیص داده اند :

تحرک عمودی ، به تغییر منزلت فرد از یک طبقه ی اجتماعی به طبقه دیگر اطلاق می شود. شخصی که تحرک عمودی را تجربه می کند ، ممکن است به سمت بالا یا بالای نردبان اجتماعی تحرک یابد.

مثال 2. شخصی که از ریاست یک اداره به مدیریت کل ارتقاء می یابد ، در واقع تحرک عمودی صعودی را تجربه می کند. بر اثر این ارتقاء درآمد و مسئولیت کلی این فرد نیز افزایش می یابد. اما مربی فوتبال یک تیم دست اول وقتی به مربیگری یک تیم دسته دوم نزول می کند ، تحرک عمودی نزولی می یابد.

تحرک افقی ، به حرکت فرد از یک شغل به شغلی دیگر در همان سطح اجتماعی ، اطلاق می شود. شخصی که تغییر شغل می دهد ولی منزلت اجتماعیش هیچ تغییری نمی کند ، تحرک افقی را تجربه می کند.

مثال 3 . کسی که از یک شغل کارگر پمپ بنزین با درآمد ماهی هفت هزار تومان به شغل کارگر ساختمانی با همان درآمد انتقال می یابد ، تحرک افقی را نشان می دهد. در واقع ، او از شغلی که مهارت چندانی نیاز ندارد ، به شغل دیگری با همان سطح مهارت انتقال یافته است.

مربوط به فعالیت درس هفتم کتاب جامعه 2 مربوط به فعالیت های کتاب

تحرک میان نسلی ، به تحرکی اطلاق می شود که میان دو نسل صورت می گیرد.

مثال 4 . وقتی پسر یک راننده تاکسی در رشته ی پزشکی فارغ التحصیل شده و یک پزشک موفقی می گردد، تحرک میان نسلی اتفاق می افتد ، تحرک میان نسلی سیر نزولی نیز می تواند داشته باشد. وقتی پسر یک پزشک راننده ی تاکسی می شود ، فراگرد بالا صورت معکوس به خود می گیرد.

تحرک درون نسلی ، به دگرگونی یا دگرگونیهایی در منزلت اجتماعی یک فرد یا گروه ، طی یک نسل ، اطلاق می شود.

مثال 5 . فرض کنید پنج فرزند در یک خانواده ی میانه حال به دنیا آمده باشند. چهار نفر آنها پس از گذراندن تحصیلات متوسطه ، با حقوق متوسط جذب بازار کار می شوند ، ولی یکی از آنها کار نیمه وقت می گیرد و در دانشگاه به تحصیلاتش ادامه می دهد. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه فرصت درخشانی در یک شرکت بزرگ به دست می آورد و پس از چند سال به عالی ترین  سطح مدیریت آن شرکت ارتقاء می یابد. در نتیجه ، سطح درآمد و پایگاه اجتماعی این فرزند پنجم چنان بالا می رود که با چهار فرزند دیگر خانواده قابل مقایسه نیست. در واقع ، این فرد نمونه ی یک تحرک درون نسلی را به نمایش می گذارد.

 جامعه ی باز و جامعه ی بسته

هر جامعه ای برای خود نوعی قشربندی اجتماعی دارد. در یک جامعه ی باز بی گمان نابرابریهایی وجود دارند ، ولی افرادش دست کم از امکان تحرک به یک طبقه ی اجتماعی بالاتر برخوردارند. باید یادآور شد که یک جامعه ی براستی باز ، یک نوعِ آرمانی است و تنها در نظریه وجود دارد. در یک نظام اجتماعی باز ، افراد با نشان دادن دستاوردها و شایستگی هایشان از پایگاه منزلتی معینی برخوردار می شوند.

اما در یک جامعه ای که از هر نظر بسته است ، پایگاه منزلتی فرد از همان بدو تولد مشخص می شود  و برای سراسر عمر ثابت باقی می ماند ، بی آنکه تحرکی رو به بالا و یا به پایین را تجربه کند.

مثال 6 . نظام آپارتاید آفریقای جنوبی که اکنون کم و بیش منسوخ شده است ، بهترین نمونه ی یک نظام اجتماعی بسته است. در این نظام ، سیاهان تنها به کارهای پست می پردازند و جداً از جمعیت سفیدپوست زندگی می کنند. سیاهان آفریقای جنوبی در یک نظام بسته ی طبقاتی به دنیا می آیند و هیچگونه امکانی برای تحرک به سطح بالاتر جامعه ندارند.

 دگرگونی در بازار کار و تأثیر آن بر تحرک اجتماعی

با گذار یک جامعه از حالت کشاورزی به وضعیت صنعتی ، نسبت نیاز جامعه به افراد طبقات پایین برای انجام دادن کارهای پست ، کاهش می یابد. اشتغال در جوامع صنعتی به مهارتهایی تخصصی نیاز دارد که از طریق تحصیلات دانشگاهی یا دوره های آموزشی به دست می آیند. از آنجا که انجام دادن کارهای پست و ساده به مهارت چندانی نیاز ندارد ، برای این نوع کارها در جوامع صنعتی چندان ارزشی قائل نیستند. وانگهی ، با رشد صنعت ، این نوع کارهای پست و سطح پایین در بیشتر موارد به وسیله ی ماشین انجام می شوند. از این گذشته ، بسیاری از افراد این فرصت را پیدا کرده الند که صاحب تخصص شوند و وارد شغلهای تخصصی و مدیریت گردند.

 عوامل دخیل در تحرک اجتماعی

حجم خانواده : پیش از این گفته ایم که نرخ آبستنی در جوامع روستایی بالاتر از همین نرخ در جوامع شهری است. وقتی در یک خانواده فرزندان بسیاری وجود داشته باشند ، تأمین همه ی نیازهای این فرزندان برای والدینشان ، غالباً دشوار می شود. وقتی این فرزندان پا به سن می گذارند ، تأمین منابع مالی موردنیاز برای ادامه ی تحصیلات و در نتیجه فراهم آوردن مشاغل مطلوب برای آنان ، بیش از پیش برای والدین مشکل می شود. بنابراین ، فرزندانی که در یک خانواده ی کوچک (این خانواده غالباً در مناطق شهری پیدا می شود) پرورش می یابند ، احتمال تحرک صعودیشان بیشتر از فرزندان یک خانواده ی بزرگ است.

نژاد و قومیت : علیه اعضای برخی از گروههای نژادی و قومی در محیط کار ، مدارس تبعیضهایی اعمال
می شود. در ایالات متحد سابقه ای طولانی از تبعیض نژادی علیه سیاهان ، سرخپوستان و اسپانیایی تباران ، وجود دارد. بختهای دستیابی این گروهها به تحصیلات عالی و مشاغل مطلوب ، به اندازه ی بختهای سفیدپوستان نیستند. در جوامعی که اقلیتهای قومی و نژادی دارند ، زمینه های نژادی و قومی بر فرصتهای تحرک عمودی افراد ، تأثیر چشمگیری دارند.

تحصیلات : معمولاً میزان تحصیلات رسمی یک فرد با میزان درآمد او رابطه ی نزدیکی دارد. کارکرد اصلی آموزش رسمی در ارتباط با تحرک اجتماعی ، این است که مهارتهای لازم برای اشتغال در یک شغل را برای فرد فراهم سازد. تکمیل دوره ی مناسب آموزشی ، فرد را در رقابت با دیگران برای دستیابی به یک شغل معین ، در موقعیت ممتازی قرار می دهد. مشاغلی که به سطح بالایی از آموزش نیاز دارند ، معمولاً حقوقهای بالاتری را نیز ارائه می کنند. امروز تقریباً هر کسی که بخواهد حرفه ای را آغاز کند ، باید یک دوره ی آموزشی را پشت سر بگذارد و از این گذشته ، در بیشتر مؤسسات اقتصادی ، برای آنکه شخصی بتواند به سطح مدیریت اقتصادی ارتقاء یابد. باید یک دوره تحصیلات دانشگاهی را گذرانده باشد.

جنسیت و حق تقدم فرزندان : در بیشتر جوامع بشری مردان و زنان به صورتهای متفاوتی اجتماعی می شوند. تا دهه ی اخیر ، در بیشتر کشورها از مردان انتظار می رفت که نان آور اصلی خانواده باشند و همه ی مسئولیتهای اقتصادی خانواده را به عهده گیرند و زنان به طور سنتی تشویق نمی شدند که وارد دانشگاهها شوند و یا در شغل مهمی خدمت کنند. اما پس از جنگ جهانی دوم ، زنان در کشورهای صنعتی پیشرفته آغاز به قبول مسئولیتهای تازه ای کرده اند و همراه با این مسئولیتها مشاغلی را عهده دار شده اند که پیش از این در اختیار آنها گذاشته نمی شدند.

در بسیاری از جوامع ، والدین برای یکی از فرزندانشان ، معمولاً بچه ی اولی یا آخری ، حق تقدم قائل
می شوند و منابع مالیشان را برای پیشرفت او اختصاص می دهند. فرزندانی که از این حق تقدم برخوردار نیستند ، امکان کمتری برای تحرک اجتماعی دارند.

ازدواج : تحرک صعودی می تواند از طریق زناشویی فرد با عضوی از طبقه بالاتر صورت پذیرد. سن شخص در زمان ازدواج نیز در احتمال تحرک اجتماعیش نقش بازی می کند ؛ هرچه ازدواج فرد در سنین پایین تری صورت گیرد ، احتمال تحرک اجتماعی او نیز کمتر می شود.

چشم پوشی از مزایای حال به خاطر تضمین آینده ی بهتر : افرادی که در جوانی از مزایای زندگی چشم پوشی می کنند تا آینده بهتری را برای خودشان تأمین می کنند ، در مقایسه با جوانانی که می خواهند هر چه زودتر شغل ودرآمدی برای خود به دست بیاورند و از اوقات فراغت لذت برند ، احتمال تحرک صعودیشان بیشتر است.

برنامه های دولتی : امروزه دولتها از طریق برنامه های گوناگون به طبقات متوسط و پایین کمک می کنند تا امکان تحرک اجتماعی را برای این طبقات نیز فراهم سازند. اعطای بورسهای تحصیلی و دوره های آموزشی ضمن خدمت ، از جمله ی این تسهیلات دولتی اند.

تحرک عمودی نزولی

در اینجا باید این نکته ی مهم را گوشزد کنیم که تحرک اجتماعی هم می تواند رو به بالا باشد و هم در جهت پایین. عوامل مهمی که در تحرک نزولی نقش دارند ، عبارتند از تحصیلات ناکافی ، ازدواج در سنین جوانی ، آبستنی در سنین پایین ، تولد در یک خانواده ی پرجمعیت و برخورد با بحرانهای شغلی و اقتصادی . در یک جامعه ی طبقاتی باز ، برای آنکه جامعه از کارکرد باز نماند ، قدری تحرک اجتماعی رو به پایین ضرورت دارد.

 زیانهای زندگی کردن در یک جامعه باز

یک جامعه ی باز هر چند که فرصت تحرک اجتماعی را برای افراد فراهم می کند ، اما همراه با این افزایش فرصتهای تحرک ، زیانها و ناملایماتی را نیز به بار می آورد. در محیطی که افراد برای دستیابی به منزلتهای بالاتر اجتماعی با یکدیگر رقابت می کندد ، غالباً فشار روانی و سرخوردگی نیز احساس می شود. کسانی که آرزومند منزلت اجتماعی بالاترند ولی توانایی رقابت را ندارند ، احساس عدم موفقیت و سرخوردگی می کنند. آن کسانی هم که توانایی رقابت را دارند ، ممکن است احساس کنند که پا روی اصولشان گذاشته اند و وقت کافی برای گذراندن با خانواده را پیدا نمی کنند و یا چونکه همه ی توانشان را وقف دستیابی به منزلت بالاتر کرده اند بسیاری از ارزشهای دیگرشان را وانهاده اند. در ضمن ، فرد موفقی که از یک طبقه ی اجتماعی به طبقه ای بالاتر تحرک می یابد ، ممکن است بسیاری از دوستان و آشنایان سابقش را از دست دهد ، زیرا تغییر در علایق و الگوهای رفتاریش ، دوستانش را از او می تاراند و پیدا کردن دوستان صمیمی تازه نیز به آسانی امکان پذیر نیست.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:,ساعت17:50توسط امیرحسین علیزاده. | |